• OpenAccess
    • List of Articles فرهنگ

      • Open Access Article

        1 - Cheif Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        .Culture government
        .Culture government Manuscript profile
      • Open Access Article

        2 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        3 - foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Ibn Sina culture
        Ibn Sina culture Manuscript profile
      • Open Access Article

        4 - Foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Culture, Government, Cultural Politics
        Culture, Government, Cultural Politics Manuscript profile
      • Open Access Article

        5 - Editor note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        culture cultural politics football
        culture cultural politics football Manuscript profile
      • Open Access Article

        6 - Editors' Note
        S. Mohammad Khamenei
        بيش از يكسال از ظهور پديدة مرگبار ويروسي بنام كرونا ميگذرد و اين موجود حقير ناچيز، تمام مدعيان قدرت و حشمت جهان را به پيكار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگي نشانده است. مشيّت حكيمانة خداوند متعال اقتضا داشته كه با اين موجود نزديك به هيچ، هم طاغوتيان زمان را از More
        بيش از يكسال از ظهور پديدة مرگبار ويروسي بنام كرونا ميگذرد و اين موجود حقير ناچيز، تمام مدعيان قدرت و حشمت جهان را به پيكار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگي نشانده است. مشيّت حكيمانة خداوند متعال اقتضا داشته كه با اين موجود نزديك به هيچ، هم طاغوتيان زمان را از اوج كبريا و قدرت‌نمايي به مذلّت درماندگي و بيچارگي فروبكشاند و هم عاقبت نافرماني مردم از پيروي فرمان الهي و دين و اخلاق را به آنان نشان دهد و سنتهاي الهي را يادآور گردد. ظهور اين بيماري در كشور ما، و ديگر كشورها، گرچه موجب جنبش دستگاههاي مسئول گرديد و سبب تلاشهاي بسيار شدتا با مداوا و درمان بيماران، را از مرگ بسياري از مردم جلوگيري نمايند امّا اين پرسش جگرخوار و دل‌آزار را يكبار ديگر زنده كرد كه چرا اينگونه كه به سلامت تن و جسم مادي انسان ميپردازيم و به بقاء و حيات ظاهري آنان مي‌انديشيم، در چاره و علاج آسيبها و زخم و ضررهاي روح و جان او ـ‌ روح و جاني كه «هويت» واقعي انسان است‌‌ـ آنچنان كه بايد برنميخيزيم و به درمان و مقابله با آن قيام نميكنيم!؟ چرا براي آفات روحي و فكري و اعتقادي، كه همچون ويروسي هزار چهره و غدّار، عرصة جامعه انقلابي ما را فرا گرفته و در اين چهار دهه پس از انقلاب بدست دشمنان اين ملت و اين نظام ساخته شده و روح و فكر مردم را به پوچي دروني افراد و نابودي هويت ملي و اعتقادي آنها سوق ميدهد، چاره‌يي چنانكه بايد، نمينديشيم؟ در حاليكه انسانيت انسان به روح و روان و انديشه و ميزان عقلانيت او بستگي دارد و بقول سعدي: «تن آدمي شريف است بجان آدميت، نه همين لباس زيباست نشان آدميت» و حكما گفته‌اند كه انساني كه جسمي سالم ولي روح و فكري ناسالم داشته باشد، انسان نيست بلكه حيواني است انسان‌نما كه اثري بجز ضرر و ثمري بجز عبث ندارد. در كنار تشكيلات و ستادها كه براي مبارزه با ويروس كرونا برپا شد، كدام ستاد پادر ركاب و پويا براي رفع و دفع آسيبها و اپيدميهاي روحي و فرهنگي برپا كرده‌ايم؟ و كدام واكسن و دارو براي نجات و گريز از آفات فكري و اعتقادي و فرهنگي فراهم ساخته‌ايم؟ و چرا هر روز آفات روحي و اعتقادي و فكري از نسلهاي جوان ما قرباني ميگيرد؟ بضرورت و حكم عقل و شرع، لازم است كه مسئولين دلسوز كشور بكمك خردمندان و مربيان جامعه، در كنار پيشگيري و علاج بيماري و خطرات جسم و تن افراد، در رفع اين آفات معنوي از جامعه و نظام اسلامي، تشكيلات و ستادها از آنگونه كه بايد، فراهم سازند و سلامت روحي و فرهنگي و اعتقادي جوانان اين ملت را از شر دشمنان بشريت و نظام اسلامي نگهباني كنند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        7 - Editor Notes
        S. Mohammad Khamenei
        انسان در زندگي اجتماعي و فردي خود همواره بدنبال شناخت «ارزشها» و معيار «ارزش» ميباشد تا «في‌المثل» طلا را از مس بشناسد و سفيهانه، لعل و گوهر را با خرمهره بدل نكند. اين توجه به ارزش اشياء گرچه يك ميل فطري و طبيعي است ولي گاهي حس فطري انسان در تشخيص اشتباه ميكند و چيزهاي More
        انسان در زندگي اجتماعي و فردي خود همواره بدنبال شناخت «ارزشها» و معيار «ارزش» ميباشد تا «في‌المثل» طلا را از مس بشناسد و سفيهانه، لعل و گوهر را با خرمهره بدل نكند. اين توجه به ارزش اشياء گرچه يك ميل فطري و طبيعي است ولي گاهي حس فطري انسان در تشخيص اشتباه ميكند و چيزهاي فاقد «ارزش واقعي» را با ارزش ميگيرد؛ همانطوركه كودك بحكم غريزه بدنبال يافتن خوراكي است، اما گاهي ممكن است باشتباه هرچيز مضر را به دهان بگذارد. در جوامع بشري اين اشتباه در موضوع و تصور برخي امور فاقد ارزش واقعي بعنوان اموري ارزشمند، فراوان ديده ميشود. سبب اين شكست بشر در رسيدن به «ارزشهاي واقعي»، نشناختن و نداشتن «معيار ارزش» واقعي است. ارزش، هنگامي واقعي و مفيد و بدون خسارت است كه با حقايق واقعي يعني نظام طبيعي آفرينش، منطبق باشد، و عقلانيت و شرع و عرف عقلا هم آنرا تأييد كند؛ هرآنچه با اين معيار و شاخص منطبق نباشد زيان‌آور است و خسارت ببار مي‌آورد. متأسفانه در تحليل رفتارهاي اجتماعي ملتها اين اشتباه و اين خسارتها ديده ميشود، جايي كه جهالت و هوسهاي خام يا تقليد كوركورانه از گروهي ديگر، بجاي شاخص ارزش واقعي مينشيند و بصورت عرف و عادت غلط در جامعه ميماند. مدتي است بحث رسانه‌ها بر سر «تبعيض ناروايي» است كه دولت يا برخي تشكيلات رسمي كشور، بصورت بذل اسراف‌آميز بيت‌المال به فوتبال حرفه‌‌يي يا ملي روا ميدارد. ما بارها در همين صفحه به آن پرداخته بوديم، و اخيراً نيز بوسيلة يكي از دلسوزان انقلاب و نظام اسلامي واقعي بيان شد. اين «تبعيض» از آنرو «ناروا» است كه در مقايسه با نياز شديد امور علمي و مراكز تحقيقي فلسفي، و خدماتي مانند آن، بويژه در حوزه و دانشگاه، با اين ورزش و اين ميراث غربي گاه مضر فرهنگي و اخلاقي، ديده ميشود كه سهم نهادها و بنيادهاي مفيد كشور بسيار كمتر است يا حتي به برخي از بنيادهاي آزاد پژوهشي بودجه‌يي داده نميشود. بديهي است كه هرگونه كوتاهي در كمك شايسته به اينگونه مؤسسات و مراكز، بنفع دشمنان نظام و برابر سياستهاي ضدفرهنگي و ضدعلمي آنان بر ضد كشور است، كه در چهار دهه اين انقلاب اسلامي مستمراً در اجراي آن كوشا بوده‌اند. بايد دانست كه نبود ارزش واقعي در يك ورزش تشريفاتي بيفايده و گاهي مضر، هيچ ربطي به ورزشكاران و اصل ورزش ندارد و طرح و بحث شخصيت ورزشكاران در اين عرصه، بكلي غلط و بيربط به اصل مسئله و نوعي مغالطه است. بيشتر قهرمانان كشور بويژه رشته‌هاي ايراني‌الاصل، جواناني محترم ميباشند، اما فوتبال اين ورزش پرهزينه و بيسود كه حتي در جهان نتوانسته جايگاهي بدست آورد، در مقايسه با نهادهاي علمي جامعه‌ساز ـ‌كه با معرفت و تربيت روحي و شخصيت‌سازي و رشد انديشه و فرهنگ انسان مرتبط است‌ـ در خور اينهمه هزينه و اسراف و تبذير از كيسه ملت فقير ما نيست و با مصالح ملي نيز ناسازگار است و عقل و منطق و شرع آنرا نهي ميكند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        8 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        واژة «ارزش» يكي از واژه‌هاي عميق و پردامنة معنايي و فرهنگي است و آنرا ميتوان به دو دسته: «ارزشهاي واقعي» و «ارزشهاي موهوم» تقسيم كرد. ارزشهاي «واقعي» اموري هستند كه سراسر خير و فايده، و بدون زيان و آسيب باشند. در تعريفي ديگر، ارزشهاي واقعي چيزهايي هستند كه فطرت و وجدان More
        واژة «ارزش» يكي از واژه‌هاي عميق و پردامنة معنايي و فرهنگي است و آنرا ميتوان به دو دسته: «ارزشهاي واقعي» و «ارزشهاي موهوم» تقسيم كرد. ارزشهاي «واقعي» اموري هستند كه سراسر خير و فايده، و بدون زيان و آسيب باشند. در تعريفي ديگر، ارزشهاي واقعي چيزهايي هستند كه فطرت و وجدان ناب بشر و عقل انسان، آن را خير محض و مفيد براي جامعه و فرد و وسيله‌يي براي تأمين زندگي سعادتمندانه و امن و آسايش و هماهنگ با نظام احسن آفرينش براي بشر، بداند. نقطه برابر آن، «ارزشهاي موهوم» و خيالي هستند كه مردم جاهل و بيفرهنگ از آن براي سرگرمي و از دست‌دادن عمر گرانبها استفاده ميكنند و گاهي سبب هرزگي و فساد اخلاق جوانان ميشود. ارزشهاي موهوم گاهي بدست سياست و جهانخواران ضد بشر ايجاد و تبليغ ميشود و از آن براي دور كردن مردم از ارزشهاي واقعي و خير و مصلحت خود و جامعه، و سوق آنان به هرزگي و شهوتراني بهره ميگيرند؛ مانند سينما و هنر دروغين بازيگري يا فوتبال حرفه‌يي. فوتبال حرفه‌يي ـ‌كه برخلاف ورزشهاي بومي و ايراني‌ـ فاقد بيشتر مزاياي ارزشهاي واقعي است، در نظام سابق شاهنشاهي به كشور وارد شد و دولتها از آن براي سرگرم‌كردن و دور كردن مردم از مفاسد و مشكلات سياسي و اجتماعي كشور، بهره ميگرفتند و آن را تشويق و بودجه‌هاي كلاني از جيب مردم فقير كشور را براي آن ميپرداختند، كه متأسفانه اين وضع هنوز هم ادامه دارد. ورزش در جاي خود و بسهم خود، كاري پسنديده و مفيد و حكيمانه است، اما بشرط آنكه با اين بهانه و بنام ورزش واقعي، بيت‌المال ملت فقير را بدست اسراف و اتلاف نسپارند و از جمله، دستمزدها و هزينه‌هاي ريالي و ارزي كلان به اين و آن، از جمله مربيان خارجي، نپردازند، كه گفته‌اند: «حيف از طلا كه خرج مُطّلا كند كسي». اين در حالي است كه مؤسسات علمي و پژوهشي ـ‌ و بيشتر از همه مراكز فلسفي و منطقي ـ كمترين سهم را در فصل بودجه‌هاي فرهنگي دارند، كه اين مصداق همان «تبعيض ناروا»ست كه در اصل سوم قانون اساسي آمده و منع شده است؛ و نقض عدالت اجتماعي است. آسيب ديگري كه در دوران جديد به فوتبال حرفه‌يي افزوده شده، بهره‌گيري دشمنان نظام اسلامي و سرمايه‌گذاران براي براندازي و نابودي كشور، از چهره‌هاي فوتبال است كه پس از آنكه برخي افراد پوچ و فاقد ارزشهاي اجتماعي را بدست رسانه‌ملي به شهرت رساندند و الگوسازي از آنان براي جوانان جاهل انجام شد، از آنان براي تشويق افكار عمومي برضد نظام و انقلاب و رهبري بهره ميگيرند و از آنان الگو و مرشد سياسي ميسازند و سخنان ياوه آنها را دستورالعمل مردم هوشمند و آگاه دشمن‌‌شناس ايران ميشمارند. مديران و دلسوزان نظام اسلامي و انقلابي ايران موظفند در اين عدم موازنة ارزشهاي اجتماعي و جايگاه غيرمعقول فوتبال حرفه‌يي و بازاري، و بپاس ارزشهاي واقعي خداپسند، راهي منطقي و معقول را در پيش گيرند و چاره‌يي عاجل بينديشند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        9 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        در سرمقاله پيش، بمناسبت افاضاتي كه برخي به شهرت رسيدگان ورزش فوتبال باشگاهي و حرفه‌‌يي بحمايت از شورشهاي اخير خياباني براندازانه و ضدنظام كرده بودند، شرحي مختصر درباره «ارزشهاي موهوم» و مجعول اجتماع عوام الناس ـ‌كه خوراكي براي دشمنان بيروني ميشود‌ـ داديم تا روشن شود كه More
        در سرمقاله پيش، بمناسبت افاضاتي كه برخي به شهرت رسيدگان ورزش فوتبال باشگاهي و حرفه‌‌يي بحمايت از شورشهاي اخير خياباني براندازانه و ضدنظام كرده بودند، شرحي مختصر درباره «ارزشهاي موهوم» و مجعول اجتماع عوام الناس ـ‌كه خوراكي براي دشمنان بيروني ميشود‌ـ داديم تا روشن شود كه ارزشگذاريهاي عوام كالانعام تا چه مقدار ميتواند ارزشهاي واقعي را زير غبار اين نادانيها و باشتباه گرفتن خرمُهره بجاي گوهر، بپوشاند. در اينجا لازم است به نمونة ديگر اينگونه ارزشهاي موهوم و غيرواقعي، كه بغلط نام «هنر» بر آن گذاشته‌اند و بيشتر در قالب سينما ديده ميشود، اشاره كنيم كه نه فقط محبوب و الهامبخش مردم عوام دور از معارف و جهانشناسي، كه حتي صدرنشين خاطر خطير برخي سياستگذاران و مديران كشوري بوده و جايگاهي وزين و رسمي در وزارت ارشاد دارد و مهمان دائمي صدا و سيماست و حتي بالاتر از آن، در قانونگذاري كشور نيز بر جاي سوگلي جامعه نشسته و به يمن پسند عده‌يي در مجلس قانونگذاري، بدون هيچ منطقي براي رجحان سينما بر معارف و فرهنگ اصيل اسلامي، حتي آن را از بخشي از ماليات معاف مينمايند تا آلاف بر الوف ثروتهاي بادآورده آنان افزوده شود و در عوض، بيشرمانه در فرصتهاي سياسي گوناگون، سنگ به اندام كشور خود و نظام صالح آن بيندازند و با نمايش فيلمهايي (مانند عنكبوت مقدس) به مقدسات مذهبي و ملي توهين كنند. بايد اعتراف كرد كه معدودي از اين بازيگران سينما، داراي اصالت خانوادگي و وطندوست، و با ملت و نظام همراهند ولي اين جمع كوچك صالح در سينماي كشور، زيان فرهنگي و سياسي بقيه را نميتواند بپوشاند. اين حكما و خردمندان جامعه بودند كه بشر را از توفانهاي سخت اجتماعي نجات داده و به ساحل امن رسانيده و امنيت و آسايش آورده‌اند، نه مشتي مغنّيان و مقلّدان و دلقكبازان و برخي ناپاكان كه عفت را سرماية بازار باصطلاح «هنر» كرده و در وقايع سياسي بر كرسي ارشاد سياسي جوانان مينشينند و راه خيانت را به آنان مي‌آموزند. بيشتر آنچه بنام سينما و هنر در كشور ما بيشترين خودنمايي را دارد، همان است كه طي قرون اخير صهيونيستها از طريق هاليوود و گاهي رسانه‌هاي خود، به مردم معرفي و تحميل كرده تا راه استثمار را باز كنند. هرگز سينما، اين هنر موهوم، نتوانسته به مردم راه خوشبختي را بياموزد و از جرائم و خيانت يا فساد اجتماعي جلوگيري نمايد. جا دارد نظام اسلامي ايران و مسئولين نگاهي دوباره به مسئله» سينماگري و فاسدپروري بيندازند و جرثومه‌هاي فسادآموز سياسي و اجتماعي را از آن دور سازند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        10 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزه‌ها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـ‌که به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیم‌ـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتاره More
        مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزه‌ها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـ‌که به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیم‌ـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتارهای اجتماعی و پدیده‌های تاریخی که می‌آفرینند همواره تحت تأثیر فرهنگ، یعنی همان برداشتهای ذهنی خود از واقع خارج میباشند. هزاران سال تحمل استبداد شاهی در کشور ما، همه برخاسته از اعتقاد مردم به حقانیت استبداد شاهان و لزوم اطاعت و بردگی آنان بود، و بالعکس، اصل آزادگی و حُریّت انسان و این اعتقاد اسلامی که «لاتَکُن عبد غیرک...» یعنی «برده هیچکس مباش» و آموزه‌های مانند آن، سبب شد که ملت سرافراز ایران براهنمایی روحانیت شیعه، بنای کهنه شاهنشاهی و اصل بردگی مردم را براندازد و بجای آن اصل کرامت انسان و آزادی او و احترام به اراده و رأی و انتخاب را بگذارد و این نمونه‌یی از تأثیر تفکر و فرهنگ یک جامعه در تحولات و تغییرات اجتماعی و حتی تغییر مسیر تاریخ بود. متأسفانه، پس از انقلاب و برپایی نظام اسلامی، دولتها و مجلس شورای اسلامی انقلابی نه فقط در رشد و تکامل معرفت جامعه و بینش اجتماعی، یعنی فرهنگ مردم کاری چندان نکردند، بلکه روزبروز در سیر مصوّبات و اقدامات آنان، توجه و اهتمام به اهمیت تربیت مردم و کمک به شعور سیاسی و اجتماعی (فرهنگ) آنان کمتر شد و از آن چیزی جز یک نام در برنامه‌های سالانه و چندسالانه باقی نماند و مختصر عنایت دولتها و مجلس و بودجه اندکی که بعنوان فرهنگ مقرر میشد، عملاً به ورزش فوتبال و اموری کم ارزش دیگر رسید و حکمت و عقلانیت و معرفت اجتماعی محروم ماند. تمام تحولات سوء و زیانبار و پدیده‌های براندازانۀ سالهای اخیر و رواج قانون‌شکنی و بی‌حجابی زنان که امروز عادی شده، همه ناشی از کم‌توجهی اولیاء امور به لزوم رشد عقلانیت و فرهنگ انقلابی مردم بوده و نقش حساس و مهم فرهنگ و بینش اجتماعی در حفظ نظام اسلامی و پیشیگری از انحراف سیاسی مردم، فراموش شده است. Manuscript profile